آخرین به‌روزرسانی:

    Pulpit

    ˈpʊlpɪt ˈpʊlpɪt

    شکل جمع:

    pulpits

    معنی

    noun

    منبر، سکوب خطابه، بالای منبر رفتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pulpit

    1. noun structure from which sermon is given
      Synonyms:
      stage platform podium desk lectern rostrum stump soapbox

    ارجاع به لغت pulpit

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pulpit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pulpit

    لغات نزدیک pulpit

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    requisition stray chivalric body count monument mountain Tue hindsight fundus thrown hispidulous growing appropriate projectile resilient قلاده جادوگری جادوگری کردن جادویی جراح روشویی کمد قمقمه کتک زدن آچار دختربچه استاد دانشگاه خواهر عشوه جدی