امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Yielding

ˈjiːldɪŋ ˈjiːldɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    yielded
  • شکل سوم:

    yielded
  • سوم‌شخص مفرد:

    yields

معنی‌ها

adjective
پر بازده، پر حاصل، بارور، پرسود، سودآور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adjective
خمپذیر، قابل انعطاف
adjective
تسلیم، مطیع، فرمانبر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد yielding

  1. adjective accommodating
    Synonyms: acquiescent, biddable, compliant, docile, easy, flexible, humble, nonresistant, obedient, passive, pliable, pliant, putty in one’s hands, resigned, submissive, tractable
    Antonyms: obstinate, resistant, unflexible
  2. adjective soft, flexible
    Synonyms: elastic, malleable, mushy, pappy, plastic, pliable, pulpy, quaggy, resilient, spongy, springy, squishy, supple, tractable, tractile, unresisting
    Antonyms: hard, rigid, solid, unflexible

ارجاع به لغت yielding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «yielding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/yielding

لغات نزدیک yielding

پیشنهاد بهبود معانی