امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Acquiescent

ˌækwiˈesnt ˌækwiˈesnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
خشنود، راضی، ساکت، راضی‌شونده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- He is an acquiescent person.
- آدم سر به راهی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acquiescent

  1. adjective submitting without objection or resistance
    Synonyms:
    submissive passive resigned biddable nonresistant unreluctant concessive well-inclined
  1. adjective disposed to accept or agree
    Synonyms:
    willing ready agreeable minded game fain

ارجاع به لغت acquiescent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acquiescent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acquiescent

لغات نزدیک acquiescent

پیشنهاد بهبود معانی