فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Nonresistant

معنی

noun adjective

(کسی که این باور را دارد: در مقابل ظلم و جور نباید مقاومت و خشونت به خرج داد) ناپایداری‌گرای، معتقد به عدم مقاومت، سپرافکن، گردن‌گذار، وابسته به ناپایداری‌گرایی یا گردن‌نهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nonresistant

  1. adjective submitting without objection or resistance
    Synonyms:
    passive submissive yielding meek acquiescent resigned tolerant unresistant liable nonviolent nonimmune

ارجاع به لغت nonresistant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nonresistant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nonresistant

لغات نزدیک nonresistant

پیشنهاد بهبود معانی