امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nonresident

nanˈrezədənt nɒnˈrezɪdənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective noun
غیرمقیم، نازیستمند، ناماندگار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun adjective
غیرساکن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nonresident

  1. adjective Concerning a country, idea, or way of life not one's own
    Synonyms: absentee, out-of-state, living abroad
  2. noun Someone who does not live in a particular place
    Antonyms: resident
  3. adjective Not living in a particular place or owned by permanent residents
    Antonyms: resident

ارجاع به لغت nonresident

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nonresident» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nonresident

لغات نزدیک nonresident

پیشنهاد بهبود معانی