فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Absentee

ˌæbsnˈtiː ˌæbsnˈtiː

شکل جمع:

absentees

معنی و نمونه‌جمله

noun

مالک غایب، غایب، مفقودالاثر، شخص غایب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Absentee landlord.

مالکی که در ملک خود زندگی نمی‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد absentee

  1. adjective not being present
    Synonyms:
    absent remote distant oblivious

لغات هم‌خانواده absentee

ارجاع به لغت absentee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «absentee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/absentee

لغات نزدیک absentee

پیشنهاد بهبود معانی