وفادار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دارای وفا

فونتیک فارسی

vafaadaar
صفت
loyal, constant, faithful, true, steadfast, staunch, allegiant

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- دوست وفادار

- a staunch friend

- همراهان امیر متشکل از مشاوران وفادار و جنگجویان ماهر بودند.

- The emir's entourage consisted of loyal advisors and skilled warriors.

- اسب پیر سال‌ها همراه وفادار سوارکارش بود.

- The screwed was a loyal companion to its rider for many years.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد وفادار

ارجاع به لغت وفادار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «وفادار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/وفادار

لغات نزدیک وفادار

پیشنهاد بهبود معانی