آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

پذیرفتن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / paziroftan /

to accept, to agree, to consent, to acquiesce, to approve, to assent, to accede, to receive, to sanction

to accept

to agree

to consent

to acquiesce

to approve

to assent

to accede

to receive

to sanction

قبول کردن

من چاره‌ای جز پذیرفتن پیشنهاد او نداشتم.

I had no option but to accept his offer.

من شرایط قرارداد را پذیرفتم.

I agree the terms of the contract.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / paziroftan /

to admit, to welcome, to allow to enter, to let in

to admit

to welcome

to allow to enter

to let in

راه دادن به جایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

ما مشارکت شما را در این رویداد می‌پذیریم.

We welcome your participation in the event.

مدرسه تصمیم گرفت امسال دانش‌آموزان بیشتری را بپذیرد.

The school decided to let in more students this year.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / paziroftan /

to admit, to concede, to aver, to grant

to admit

to concede

to aver

to grant

اقرار کردن

پذیرفتن شکست هرگز آسان نیست، اما گاهی اوقات بهترین راه‌حل است.

It's never easy to admit defeat, but sometimes it's the best course of action.

او اشتباه را پذیرفت و عذرخواهی کرد.

She conceded the mistake and apologized.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پذیرفتن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت پذیرفتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پذیرفتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پذیرفتن

لغات نزدیک پذیرفتن

پیشنهاد بهبود معانی