آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

بی‌وفا به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / bivafaa /

unfaithful, inconstant, faithless, fickle, falsehearted, recreant, disloyal, untrue, false, fair-weather

unfaithful

inconstant

faithless

fickle

falsehearted

recreant

disloyal

untrue

false

fair-weather

عهدشکن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

دوست بی‌وفا دائماً با پخش کردن شایعه درباره‌ی او به اعتمادش خیانت می‌کرد.

The unfaithful friend constantly betrayed her trust by spreading rumors about her.

اعتماد کردن به شخص بی‌وفا برایم سخت است.

I find it hard to trust someone who is fickle.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی‌وفا

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
غدار جفاجو جفاگر

سوال‌های رایج بی‌وفا

بی‌وفا به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «بی‌وفا» در زبان انگلیسی به unfaithful یا disloyal ترجمه می‌شود.

بی‌وفا واژه‌ای است که بار عاطفی و معنایی سنگینی دارد و معمولاً برای توصیف کسی به کار می‌رود که در روابط انسانی، به‌ویژه روابط دوستانه، عاشقانه یا خانوادگی، از عهد و پیمان خود عدول کرده و باعث رنجش یا دل‌شکستگی دیگران شده است. در فرهنگ فارسی، وفاداری ارزشی بنیادین محسوب می‌شود و کسی که از این اصل سر باز می‌زند، با عنوان «بی‌وفا» خطاب می‌شود، عنوانی که نوعی سرزنش پنهان یا آشکار در خود دارد و معمولاً با احساس تلخی همراه است. واژه‌ی بی‌وفا نه‌تنها رفتاری خاص، بلکه نوعی شخصیت یا منش را نیز توصیف می‌کند؛ شخصی که یا از ابتدا تعهدی نداشته، یا با گذر زمان تعهدات خود را نادیده گرفته است.

بی‌وفایی می‌تواند در اشکال مختلفی ظاهر شود. برای مثال، فردی که در یک رابطه‌ی دوستانه رازهای طرف مقابل را فاش می‌کند یا در لحظه‌های حساس او را تنها می‌گذارد، ممکن است «بی‌وفا» تلقی شود. در روابط عاشقانه نیز این واژه بار معنایی بسیار پررنگ‌تری پیدا می‌کند؛ وقتی یکی از طرفین، برخلاف قول‌ها و احساسات ابراز‌شده، به رابطه‌اش پشت می‌کند یا به سمت شخصی دیگر کشیده می‌شود. در چنین مواردی، بی‌وفایی تنها یک رفتار نیست، بلکه شکستن اعتماد، زیر پا گذاشتن احساس، و گاه تخریب بخشی از هویت عاطفی طرف مقابل است.

از منظر روان‌شناختی، ریشه‌های بی‌وفایی می‌تواند بسیار پیچیده و چندلایه باشد. گاه افراد به‌دلیل ناپختگی هیجانی، ترس از تعهد، تجربه‌های آسیب‌زای گذشته، یا حتی خودشیفتگی، توان یا میل به پایبندی به روابط سالم و وفادارانه را ندارند. برخی دیگر نیز تحت فشارهای محیطی یا وسوسه‌های بیرونی، به بی‌وفایی کشیده می‌شوند. بااین‌حال، آنچه بی‌وفایی را به موضوعی حساس و گاه نابخشودنی تبدیل می‌کند، تأثیری است که بر روان، عزت‌نفس و امنیت عاطفی افراد می‌گذارد.

در ادبیات فارسی، به‌ویژه در شعر کلاسیک، واژه‌ی بی‌وفا یکی از پرتکرارترین صفات نسبت‌داده‌شده به معشوق است. شاعران بسیاری، از حافظ و سعدی گرفته تا مولانا و نظامی، با حسرت و شکایت از بی‌وفایی یار سخن گفته‌اند. این واژه گاه به شکل یک گله‌ی عاشقانه به کار رفته و گاه رنگی فلسفی گرفته و به ناپایداری دنیا تعمیم داده شده است. حتی در ترانه‌ها و ادبیات معاصر نیز بی‌وفا همچنان حضوری پررنگ دارد، نشانه‌ای از این‌که مفهوم آن هنوز هم برای انسان مدرن، پررنگ و ملموس است.

بی‌وفا بودن یا بی‌وفا خوانده شدن، تنها به معنای از دست دادن رابطه‌ای خاص نیست، بلکه نشان‌دهنده‌ی شکست در ساختن و نگه‌داشتن پیوندهای انسانی مبتنی بر اعتماد است. انسانی که به‌راحتی عهد می‌بندد اما به‌سختی به آن وفا می‌کند، نه‌تنها دیگران را دل‌شکسته می‌کند، بلکه اعتماد به خود را نیز در دل‌های اطرافیان از بین می‌برد. همین است که بی‌وفا بودن، صرفاً یک ضعف اخلاقی نیست، بلکه آسیبی اجتماعی، روانی و گاه عاطفی عمیق به‌شمار می‌رود.

ارجاع به لغت بی‌وفا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌وفا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی‌وفا

لغات نزدیک بی‌وفا

پیشنهاد بهبود معانی