آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

وفادار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / vafaadaar /

loyal, constant, faithful, true, steadfast, staunch, allegiant

loyal

constant

faithful

true

steadfast

staunch

allegiant

دارای وفا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

دوست وفادار

a staunch friend

همراهان امیر متشکل از مشاوران وفادار و جنگجویان ماهر بودند.

The emir's entourage consisted of loyal advisors and skilled warriors.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

اسب پیر سال‌ها همراه وفادار سوارکارش بود.

The screwed was a loyal companion to its rider for many years.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد وفادار

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
باوفا صدوق وفاخواه وفامند
متضاد:

ارجاع به لغت وفادار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «وفادار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/وفادار

لغات نزدیک وفادار

پیشنهاد بهبود معانی