گذشتهی ساده:
absentedشکل سوم:
absentedسومشخص مفرد:
absentsوجه وصفی حال:
absentingغایب، مفقود، غیرموجود، پریشانخیال
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is absent.
غایب است.
Absent her testimony, we are finished.
بدون شهادت او کارمان خراب است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «absent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/absent