فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Devoid

dɪˈvɔɪd dɪˈvɔɪd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

تهی، عاری، خالی از (به‌طور معمول با of )

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The killer was devoid of pity.

قاتل بویی از رحم و مروت نبرده بود.

Be gone! you're devoid of faithfulness...

برو ای عاری ز وفاداری ...

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد devoid

  1. adjective empty, wanting
    Synonyms:
    without lacking empty vacant bare deficient wanting destitute free from void bereft denuded unprovided with sans innocent needed
    Antonyms:
    full filled complete

ارجاع به لغت devoid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «devoid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/devoid

لغات نزدیک devoid

پیشنهاد بهبود معانی