با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Lacking

ˈlækɪŋ ˈlækɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lacked
  • شکل سوم:

    lacked
  • سوم شخص مفرد:

    lacks
  • صفت تفضیلی:

    more lacking
  • صفت عالی:

    most lacking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective C2
    دارای کمبود، فاقد
    • - He was lacking in confidence.
    • - وی کمبود اعتماد به نفس داشت.
    • - She seems to be entirely lacking in intelligence.
    • - به‌ نظر می‌رسد بالکل فاقد هوش است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد lacking

  1. adjective wanting, deficient
    Synonyms: can’t cut it, coming up short, defective, deprived of, flawed, impaired, inadequate, incomplete, minus, missing, needed, needing, not hacking it, not making it, sans, short, without
    Antonyms: abundant, enough, having, profuse, sufficient

Collocations

ارجاع به لغت lacking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lacking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lacking

لغات نزدیک lacking

پیشنهاد بهبود معانی