آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ مرداد ۱۴۰۴

    Enough

    ɪˈnʌf ɪˈnʌf

    معنی enough | جمله با enough

    adjective A2

    کافی، بس، بسنده

    enough time to write this book

    وقت بسنده برای نگارش این کتاب

    I don't have enough room.

    جای کافی ندارم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He has enough money to live well.

    او آن‌قدر پول دارد که خوب زندگی کند.

    Was there enough food for everyone?

    غذا به اندازه‌ی کافی برای همه بود؟

    adverb

    به اندازه کافی، به اندازه، بسنده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    (It's) Enough!

    بس است!

    pronoun

    نسبتاً، آن‌قدر، به‌ قدر کفایت

    We have time enough to walk to the office.

    وقت کافی برای پیاده رفتن به اداره را داریم.

    interestingly enough ...

    جالب توجه این است که ...

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Surprisingly enough, he too collects stamps.

    تعجب‌آور این است که او هم تمبر جمع می‌کند.

    She sang well enough.

    بد نخواند (به اندازه کافی خوب خواند).

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد enough

    1. adjective plenty
      Synonyms:
      sufficient ample plentiful abundant adequate satisfactory copious full complete decent suitable comfortable competent satisfying bountiful bounteous plenteous lavish replete unlimited all right already acceptable up to here fed up sick and tired of bellyful had it last straw sufficing
      Antonyms:
      insufficient inadequate
    1. adverb adequately
      Synonyms:
      sufficiently fairly reasonably satisfactorily tolerably acceptably decently passably moderately rather amply averagely proportionately commensurately abundantly barely so-so admissibly
      Antonyms:
      inadequately
    1. noun plenty
      Synonyms:
      sufficiency abundance adequacy ample supply right amount competence ampleness sufficient plenitude
      Antonyms:
      insufficiency inadequacy

    Collocations

    i have had enough

    سیر شده‌ام، بسم شده، بیزارم

    Idioms

    enough is enough

    دیگه بسه، دیگه کافیه، شورش دراومده، بس کن دیگه، تمومش کن دیگه

    سوال‌های رایج enough

    معنی enough به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «enough» در زبان فارسی به «کافی» یا «به اندازه‌ی لازم» ترجمه می‌شود.

    کلمه‌ی «enough» برای بیان میزان یا مقداری استفاده می‌شود که نیاز، هدف یا شرایط مشخصی را برآورده کند. این واژه می‌تواند به کمیت، کیفیت یا شدت چیزی اشاره داشته باشد و نشان دهد که مقدار موجود یا ارائه‌شده برای هدف مورد نظر مناسب است. برای مثال، وقتی گفته می‌شود «I have had enough food»، منظور این است که شخص به اندازه‌ی کافی غذا خورده و دیگر نیازی به غذا ندارد.

    در متون نوشتاری و ادبی، «enough» می‌تواند بار احساسی و تأکیدی نیز داشته باشد. نویسندگان از آن برای نشان دادن رضایت، خستگی، حد و مرز یا حتی نارضایتی استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، در جمله‌ای مانند «Enough is enough» تأکید بر این است که تحمل یا صبر به پایان رسیده و دیگر ادامه دادن ممکن نیست. این کاربرد نشان می‌دهد که «enough» توانایی انتقال حس شدت و اهمیت یک موضوع را دارد.

    از دیدگاه روانشناسی و زندگی روزمره، «enough» مفهوم رضایت و کفایت را به تصویر می‌کشد. وقتی فرد احساس کند چیزی «enough» است، به نوعی آرامش و اطمینان ذهنی پیدا می‌کند و می‌تواند تصمیمات بهتری بگیرد یا از شرایط موجود لذت ببرد. این واژه نشان‌دهنده‌ی تعادل و حد مطلوب در زندگی و فعالیت‌های روزمره است.

    در زمینه‌های علمی و مهندسی، «enough» برای تعیین مقادیر لازم و استاندارد استفاده می‌شود. برای مثال، در شیمی یا آشپزی گفته می‌شود «Add enough water to cover the ingredients»، که بیانگر مقدار کافی برای دستیابی به نتیجه‌ی مطلوب است. این کاربرد عملی نشان می‌دهد که «enough» نقش مهمی در تعیین میزان بهینه و مناسب دارد و محدودیت‌ها و نیازها را مشخص می‌کند.

    «enough» مفهومی چندبعدی دارد که از احساس رضایت و کفایت شخصی تا معیارهای دقیق عملی و علمی را شامل می‌شود. این واژه توانایی توصیف حد مطلوب، اندازه‌ی کافی و تعادل میان نیاز و منابع موجود را دارد و در زندگی روزمره، ادبیات، علوم و هنر کاربرد گسترده‌ای دارد.

    ارجاع به لغت enough

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «enough» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enough

    لغات نزدیک enough

    • - enosis
    • - enouce
    • - enough
    • - enough is enough
    • - enovid
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.