با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sufficiently

səˈfɪʃntli səˈfɪʃntli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more sufficiently
  • صفت عالی:

    most sufficiently

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb C1
به اندازه‌ی کافی، به قدر کفایت
- He recovered sufficiently to resume his duties.
- به اندازه‌ی کافی بهبود یافت تا وظایف خود را از سر بگیرد.
- I was sufficiently close to hear what they were saying.
- به اندازه‌ی کافی نزدیک بودم که بشنوم چه چیزی را بیان می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sufficiently

  1. adjective Enough
    Synonyms: to one's satisfaction, enough, amply
  2. adverb To a sufficient degree
    Antonyms: insufficiently

لغات هم‌خانواده sufficiently

ارجاع به لغت sufficiently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sufficiently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sufficiently

لغات نزدیک sufficiently

پیشنهاد بهبود معانی