با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Bellyful

ˈbelifʊl ˈbelifʊl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    (مقدار) یک شکم
    • - I have had a belly-full of his criticisms.
    • - دیگر تاب تحمل انتقادهای او را ندارم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bellyful

  1. noun
    Synonyms: saturatedness, skinful, supersaturation

ارجاع به لغت bellyful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bellyful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bellyful

لغات نزدیک bellyful

پیشنهاد بهبود معانی