با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Plenteous

ˈplentiəs ˈplentiəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
وافر، سرشار، پربار
- He gathered gold and silver and plenteous goods.
- زر و سیم و کالاهای فراوان گردآوری کرد.
- a plenteous harvest
- خرمن پر برکت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plenteous

  1. adjective Characterized by abundance
    Synonyms: ample, copious, plentiful, rich, abundant, bounteous, bountiful, generous, heavy, plenitudinous, substantial, voluminous
  2. adjective Abundant; copious:
    Synonyms: plentiful

ارجاع به لغت plenteous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plenteous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plenteous

لغات نزدیک plenteous

پیشنهاد بهبود معانی