صفت تفضیلی:
amplerصفت عالی:
amplestفراوان، زیاد، بیشتر از حد کافی، مفصل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
There is an ample supply of food.
خوراک فراوان در دسترس است.
He has ample time to study.
او وقت زیادی برای مطالعه دارد.
گنده، بزرگ، تپلمپل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He had placed his hands over his ample stomach.
دستانش را روی شکم گندهاش قرار داده بود.
ample breasts
پستانهای بزرگ
فراخ، پهناور، وسیع، جادار
The museum had ample parking for all visitors.
این موزه دارای پارکینگ پهناور برای همهی بازدیدکنندگان بود.
The beach had ample room for everyone to spread out and relax.
ساحل فضای فراخ برای همه را داشت تا در آن استراحت کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ample» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ample