صفت تفضیلی:
more unrestrictedصفت عالی:
most unrestrictedنامحدود، محدودنشده، بدون محدودیت، آزاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Reporters were given unrestricted access to the evidence in the case.
اجازهی دسترسی نامحدود به شواهد موجود در پرونده به خبرنگاران داده شد.
Extra-curricular activities is totally unrestricted.
فعالیتهای فوقبرنامه، کاملاً آزاد و نامحدود است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unrestricted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unrestricted