آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Uncommitted

ˌʌnkəˈmɪtɪd ˌʌnkəˈmɪtɪd

صفت تفضیلی:

more uncommitted

صفت عالی:

most uncommitted

معنی uncommitted | جمله با uncommitted

adjective

ناوابسته، غیرمتعهد نشده، تعهدنشده، تقبل‌نشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

countries that are uncommitted to the principles of democracy

کشورهایی که به اصول دموکراسی پایبند نیستند

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد uncommitted

  1. adjective free; not involved
    Synonyms:
    uninvolved neutral unattached free nonpartisan unaffiliated nonaligned restrained laid-back floating on the fence middle of the road middle ground fence-sitting unpledged free-spirited don’t care cut loose
    Antonyms:

سوال‌های رایج uncommitted

صفت تفضیلی uncommitted چی میشه؟

صفت تفضیلی uncommitted در زبان انگلیسی more uncommitted است.

صفت عالی uncommitted چی میشه؟

صفت عالی uncommitted در زبان انگلیسی most uncommitted است.

ارجاع به لغت uncommitted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uncommitted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uncommitted

لغات نزدیک uncommitted

پیشنهاد بهبود معانی