صفت تفضیلی:
uncommonerصفت عالی:
uncommonestغیرعادی، غیرمتداول، غیرمعمول، نادر، کمیاب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Mashallah-Khan's uncommon courage
شجاعت فوقالعادهی ماشااللهخان
It is uncommon for these flowers to bloom this early.
شکفتن به این زودی برای این گلها غیرعادی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «uncommon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uncommon