فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تنها به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • مجرد، تک، یگانه
  • فونتیک فارسی

    tanhaa
  • صفت
    single, mere, lone, one, unaccompanied, alone, individual, sole, apart, solitary
    • - او تنها زندگی می‌کند

    • - she lives alone
    • - یک درخت تنها در کوهپایه رشد کرد

    • - One solitary tree grew on the mountainside
  • فرد، منفرد
  • فونتیک فارسی

    tanhaa
  • صفت
    lonesome, lonely, outcast, unfriended, friendless, forlorn, forsaken, nostalgic, desolate
    • - او مفلوکی بدبخت و تنها بود

    • - He was a lonely, miserable wretch
    • - بدون تو احساس می‌کنم تنها هستم

    • - I feel lonely without you
  • فقط، فقط همین
  • فونتیک فارسی

    tanhaa
  • قید
    merely, sole, only, alone, singly, entirely
    • - تنها چیزی که نمی‌توانم در برابر آن مقاومت کنم، بستنی است.

    • - Ice cream is my only weakness.
    • - تنها مایه‌ی نگرانی او سلامتی نوزادش است.

    • - Her only anxiety is the health of her baby.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تنها

ارجاع به لغت تنها

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تنها» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تنها

لغات نزدیک تنها

پیشنهاد بهبود معانی