فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سس به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • چاشنی
  • فونتیک فارسی

    sos
  • اسم
    غذا و آشپزی sauce, relish, dressing, dip, condiment, chutney, seasoning
    • - سس سالاد کم‌کالری

    • - low-cal salad dressing
    • - این غذا با یک سس گوجه‌ی خوشمزه سرو می‌شود.

    • - This dish is served with a delicious tomato sauce.
    • - سس تند

    • - hot sauce
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سس

ارجاع به لغت سس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سس

لغات نزدیک سس

پیشنهاد بهبود معانی