فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Gallant
ˈɡælənt
ˈɡælənt
معنی و نمونه‌جمله‌ها
adjective
adverb
noun
verb - transitive
دلاور، دلیر، شجاع، عالی، خوش‌لباس، جنتلمن، زن نواز، متعارف و خوش‌زبان در پیش زنان، زن‌باز، دلاوری کردن، زن‌بازی کردن، ملازمت کردن
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a gallant building
عمارت باشکوه
those gallant officers on horseback
آن افسران دلیر سوار بر اسب
مترادف و متضاد gallant
-
adjective brave, splendidSynonyms:bold courageous fearless daring valiant heroic intrepid plucky doughty lionhearted stouthearted game gritty dauntless glorious splendid grand noble honorable magnanimous dignified lofty quixotic fire-eating hairy attentive considerate thoughtful courteous polite courtly gracious urbane suave dashing statelyAntonyms:afraid fearful cowardly timid ungentlemanly unmannerly
ارجاع به لغت gallant
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «gallant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gallant
لغات نزدیک gallant
- - gall-apple
- - galla
- - gallant
- - gallantly
- - gallantry