Stately

ˈsteɪtli ˈsteɪtli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
باوقار، مجلل، باشکوه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a stately palace
- کاخ مجلل
- a stately pace
- گام‌های آهسته و باوقار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stately

  1. adjective dignified, impressive
    Synonyms: august, ceremonial, ceremonious, conventional, courtly, deliberate, elegant, elevated, formal, gallant, gracious, grand, grandiose, haughty, high, highfaluting, high-minded, imperial, imperious, imposing, kingly, large, lofty, luxurious, magnificent, majestic, massive, measured, monumental, noble, opulent, palatial, pompous, portly, proud, queenly, regal, royal, solemn, stiff, sumptuous, superb, towering
    Antonyms: common, ignoble, informal, undignified, unimpressive, unstately

ارجاع به لغت stately

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stately» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stately

لغات نزدیک stately

پیشنهاد بهبود معانی