امرانه، تحکم آمیز، مبرم، امر، متکبر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His imperious tone offended everyone.
لحن تحکمآمیز او همه را رنجاند.
Their commercial demands became so imperious that the government had to act.
خواستههای تجارتی آنان آنقدر تحکیمآمیز شد که دولت را مجبور به اقدام کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «imperious» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imperious