فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Autocratic

ˌɒtəˈkrætɪk ˌɔːtəˈkrætɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    مطلق، مستقل، استبدادی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد autocratic

  1. adjective holding power exclusively
    Synonyms: absolute, all-powerful, arbitrary, bossy, czarlike, despotic, dictatorial, domineering, driving, imperious, monocratic, pushing, tyrannical, tyrannous
    Antonyms: democratic

ارجاع به لغت autocratic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «autocratic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/autocratic

لغات نزدیک autocratic

پیشنهاد بهبود معانی