فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Democratic

ˌdeməˈkrætɪk ˌdeməˈkrætɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more democratic
  • صفت عالی:

    most democratic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
دموکراتیک، برخوردار از دموکراسی، مردمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a democratic art form
- نوعی هنر مردمی
- a gathering of Democratic candidates
- گردهمایی نامزدهای انتخاباتی حزب دموکرات
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد democratic

  1. adjective representative, self-governing
    Synonyms:
    common popular free equal just orderly representative self-governing autonomous self-ruling communal egalitarian friendly socialist constitutional individualistic libertarian populist

لغات هم‌خانواده democratic

  • adjective
    democratic

ارجاع به لغت democratic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «democratic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/democratic

لغات نزدیک democratic

پیشنهاد بهبود معانی