صفت تفضیلی:
weakerصفت عالی:
weakestسست، کمدوام، ضعیف، کمبنیه، کمزور، کمرو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a weak government
یک دولت کمقدرت
His reasoning is weak.
استدلال او ضعیف است.
John is good at French but weak at history.
فرانسوی جان خوب است اما تاریخش ضعیف.
He has a weak heart.
قلب او ضعیف است.
a weak boy
پسر کمزور
a weak battery
باطری کمقوه
weak discipline
انضباط کم
weak health
سلامتی کم
a chain is as strong as its weakest link
استحکام زنجیر بستگی به استحکام ضعیفترین بند آن دارد، نکات ضعف هر چیز نشانگر میزان قدرت آن هستند
استحکام هر زنجیر به اندازهی استحکام سستترین حلقهی آن است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «weak» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/weak