به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Muffled

ˈmʌfld ˈmʌfld
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    muffles
  • وجه وصفی حال:

    muffling

معنی

  • پیچیده، کرشده، دستکش‌پوش
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد muffled

  1. adjective quietened
    Synonyms: deadened, dim, dull, faint, flat, indistinct, mute, muted, obscure, silenced, stifled, strangled, subdued, suppressed
    Antonyms: clear, unblocked

ارجاع به لغت muffled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «muffled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/muffled

لغات نزدیک muffled

پیشنهاد بهبود معانی