سومشخص مفرد:
suppressesوجه وصفی حال:
suppressingمحدودشده، موقوفشده، سرکوبشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The group discussed the suppressed memories of their childhood.
این گروه در مورد خاطرات محدودشدهی دوران کودکی خود بحث کردند.
The artist captured the beauty of suppressed feelings in her paintings.
این هنرمند مزیت احساسات سرکوبشده را در نقاشیهای خود به تصویر کشیده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «suppressed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/suppressed