با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Repressed

rɪˈprest rɪˈprest
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    represses
  • وجه وصفی حال:

    repressing

معنی

جلوگیری‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repressed

  1. verb Conceal or hide
    Synonyms: suppressed, stifled, inhibited, strangled, checked, muffled, squelched, smothered, restrained, curbed, covered, throttled, withheld, subdued, stopped, hushed, squashed, reined, quelled, overpowered, masked, quenched, controlled, crushed, constrained, concealed, composed, gagged, buried, choked, bridled
    Antonyms: permitted, allowed
  2. verb Put down by force or intimidation
    Synonyms: reduced, subjugated, subdued, quashed
  3. adjective Characterized by or showing the suppression of impulses or emotions
    Synonyms: pent-up

ارجاع به لغت repressed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repressed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/repressed

لغات نزدیک repressed

پیشنهاد بهبود معانی