امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Repressed

rɪˈprest rɪˈprest
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    represses
  • وجه وصفی حال:

    repressing

معنی

جلوگیری‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repressed

  1. verb Conceal or hide
    Synonyms:
    suppressed stifled inhibited strangled checked muffled squelched smothered restrained curbed covered throttled withheld subdued stopped hushed squashed reined quelled overpowered masked quenched controlled crushed constrained concealed composed gagged buried choked bridled
    Antonyms:
    permitted allowed
  1. verb Put down by force or intimidation
    Synonyms:
    reduced subjugated subdued quashed
  1. adjective Characterized by or showing the suppression of impulses or emotions
    Synonyms:
    pent-up

ارجاع به لغت repressed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repressed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/repressed

لغات نزدیک repressed

پیشنهاد بهبود معانی