با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Covered

-ɚd ˈkʌvəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    covers
  • وجه وصفی حال:

    covering

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
دارای سقف، سقف‌دار، مسقف، سرپوشیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a covered balcony
- بالکن مسقف
- There are 40 shops, cafes and restaurants in a covered mall.
- ۴۰ مغازه، کافه و رستوران در یک مرکز خرید سرپوشیده مستقر هستند.
adjective
پوشیده، پوشیده‌شده، احاطه‌شده، دارای روکش
- men with covered faces
- مردانی با صورتِ پوشیده
- chocolate-covered
- با روکش شکلاتی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد covered

  1. adjective provided with a cover
    Synonyms: closed, topped, overlaid, lidded, capped, roofed, hooded, wrapped, enveloped, enclosed, sheathed, veiled, bound, painted, varnished, coated, surfaced, camouflaged, sheltered, shielded, disguised, masked, secreted, protected, concealed, hidden
    Antonyms: revealed, open, exposed
  2. adjective plentifully bestrewn
    Synonyms: scattered with, bejeweled, sprinkled over, spattered, spangled, dotted, studded, peppered, strewn with, starred, starry with, flowery, flowered, spotted, sown, dusted over, powdered, spread with, overspread, overgrown, carpeted
    Antonyms: bare, empty, unfurnished
  3. adjective attended to
    Synonyms: noted, accounted for, reported, recorded, written, included, marked, explored, regarded, scrutinized, examined, surveyed, investigated, observed,
    Antonyms: unheeded, unnoticed, passed over

Collocations

Idioms

لغات هم‌خانواده covered

ارجاع به لغت covered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «covered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/covered

لغات نزدیک covered

پیشنهاد بهبود معانی