Disguised

dɪsˈɡaɪzd dɪsˈɡaɪzd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    disguises
  • وجه وصفی حال:

    disguising

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مخفی‌شده، پنهان‌شده، تغییرشکل‌داده، پوشیده، در لفافه، تغییرظاهریافته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I was heavily disguised.
- شدیدا تغییر قیافه داده بودم.
- In the book, the author gives a thinly (= only slightly) disguised account of his own early teaching experiences.
- در کتاب نویسنده تنها کمی در لفافه از تجربه سال‌های ابتدایی تدریسش می‌گوید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disguised

  1. adjective unrecognizable
    Synonyms: camouflaged, changed, cloaked, covered, covert, fake, false, feigned, hidden, incog, masked, pretend, undercover
    Antonyms: bare, open, recognizable, revealed, uncovered, unmasked

ارجاع به لغت disguised

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disguised» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disguised

لغات نزدیک disguised

پیشنهاد بهبود معانی