امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Uncovered

    American: ʌnˈkəvərd British: ʌnˈkʌvəd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      uncovers

    • وجه وصفی حال:

      uncovering

    معنی‌ها

    adjective
    بی‌کلاه، سربرهنه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    adjective
    بی‌پوشش، بی‌حفاظ، بی‌سقف
    adjective
    بی‌بیمه، بی‌تضمین
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد uncovered

    1. adjective exposed
      Synonyms:
      visible uncovered unprotected vulnerable naked nude bare revealed shown disclosed divulged made public on view on display laid bare unveiled unconcealed discovered found out brought to light unmasked stripped weakened solved dug up caught

    ارجاع به لغت uncovered

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «uncovered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uncovered

    لغات نزدیک uncovered

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دوفتیله ای دوقطعه ساز دولتمرد با نفوذ دون روال دون شمردن کسی دون پندارانه دونویسه دوکپهای دوگنجایشی دو آسه ای دچار اعتصاب دچار جنون آتش افروزی دچار روان تکان کردن دچار ضلالت شدن دچار غفلت دچارصفرا دچار تورم دچار دلهره دچار روان شیدایی دژ روان کردن روحیه