فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Nude

nuːd njuːd

شکل جمع:

nudes

صفت تفضیلی:

more nude

صفت عالی:

most nude

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

لخت، برهنه، پوچ، عریان، بی‌اثر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

They discovered his nude body in a ditch.

جسد عریان او را در چاله‌ای پیدا کردند.

the painting of a nude woman

نقاشی یک زن لخت

نمونه‌جمله‌های بیشتر

nude swimming

شنای برهنه (بدون لباس شنا)

Goya's nudes are in color.

نقاشی‌های اشخاص برهنه‌ی گویا رنگی هستند.

a nude hillside

دامنه‌ی تپه‌ای بی‌گیاه

The children went swimming in the nude.

بچه‌ها برهنه به شنا پرداختند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nude

  1. adjective without clothes, covering
    Synonyms:
    naked bare unclothed undressed stripped exposed uncovered skin raw bald peeled attired garmentless unclad disrobed stark-naked bare-skinned in the altogether in birthday suit without a stitch wearing only a smile buck naked dishabille undraped au naturel
    Antonyms:
    covered clothed

Collocations

in the nude

به‌طور برهنه، بی‌جامه، لخت و پتی

ارجاع به لغت nude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nude

لغات نزدیک nude

پیشنهاد بهبود معانی