شکل جمع:
nudesصفت تفضیلی:
more nudeصفت عالی:
most nudeلخت، برهنه، پوچ، عریان، بیاثر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They discovered his nude body in a ditch.
جسد عریان او را در چالهای پیدا کردند.
the painting of a nude woman
نقاشی یک زن لخت
nude swimming
شنای برهنه (بدون لباس شنا)
Goya's nudes are in color.
نقاشیهای اشخاص برهنهی گویا رنگی هستند.
a nude hillside
دامنهی تپهای بیگیاه
The children went swimming in the nude.
بچهها برهنه به شنا پرداختند.
بهطور برهنه، بیجامه، لخت و پتی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nude» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nude