امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Starred

ˈstɑːrd stɑːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    stars

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
ستاره نشان، ستاره آذین، مزین به ستاره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
adjective
(ستاره‌بینی) دارای طالع یا اختر به‌خصوص
- ill-starred
- بد اختر، بد طالع
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد starred

  1. adjective Intended for a particular purpose
    Synonyms: selected, choice, designated
  2. adjective Marked with an asterisk
    Synonyms: asterisked

ارجاع به لغت starred

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «starred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/starred

لغات نزدیک starred

پیشنهاد بهبود معانی