Starry

ˈstɑːri ˈstɑːri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
پرستاره، ستاره‌ای، درخشان، معروف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- a starry sky
- آسمان پرستاره
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد starry

  1. adjective Shiny
    Synonyms: bright, luminous, lustrous, shimmering, shining, astral, bespangled, celestial, glittering, radiated, sidereal, spangled, sparkling, stellar, stellary, stelliform
    Antonyms: starless
  2. adjective Stellar
    Synonyms: celestial, heavenly, astronomical

ارجاع به لغت starry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «starry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/starry

لغات نزدیک starry

پیشنهاد بهبود معانی