معنی astronomical به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌæstrəˈnɑːmɪkl ˌæstrəˈnɒmɪkl

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more astronomical
صفت عالی:
most astronomical

معنی و نمونه‌جمله

adjective

نجومی، عظیم، بی‌شمار، وابسته به علم هیئت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Prices have risen astronomically.

- قیمت‌ها به‌طور نجومی بالا رفته‌اند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد astronomical

adjective huge

Synonyms: astronomic, colossal, considerable, enormous, epic, gigantic, ginormous, humongous, jumbo, mammoth, massive, mega, monster, monumental, prodigious, sizeable, tremendous, vast, very big, very large, whopping

Antonyms: insignificant, small

ارجاع به لغت astronomical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «astronomical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/astronomical

لغات نزدیک astronomical

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند