امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Jumbo

ˈdʒʌmboʊ ˈdʒʌmbəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    jumbos
  • صفت تفضیلی:

    more jumbo
  • صفت عالی:

    most jumbo

معنی و نمونه‌جمله

noun
درشت، بزرگ، آدم تنومند و بدقواره، جانور غول‌آسا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- jumbo jet
- هواپیمای بزرگ، گت جت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jumbo

  1. adjective gigantic
    Synonyms: colossal, cyclopean, elephantine, giant, huge, immense, large, mammoth, mighty, oversized, prodigious
    Antonyms: little, mini, miniature, small, tiny

ارجاع به لغت jumbo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jumbo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jumbo

لغات نزدیک jumbo

پیشنهاد بهبود معانی