آخرین به‌روزرسانی:

Jumbled

سوم‌شخص مفرد:

jumbles

وجه وصفی حال:

jumbling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

درهم‌برهم، آشفته، مغشوش، به‌هم‌ریخته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

jumbled thoughts and ideas

افکار و اندیشه‌های آشفته

The whole schedule got jumbled as a result of the hurricane.

به‌ خاطر طوفان کل برنامه به هم ریخت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jumbled

  1. adjective confused, mixed-up
    Synonyms:
    disorganized disordered untidy messy disarranged out of order in disarray chaotic scrambled unsorted cluttered disorderly tangled blurred misunderstood unsettled

سوال‌های رایج jumbled

وجه وصفی حال jumbled چی میشه؟

وجه وصفی حال jumbled در زبان انگلیسی jumbling است.

سوم‌شخص مفرد jumbled چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد jumbled در زبان انگلیسی jumbles است.

ارجاع به لغت jumbled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jumbled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jumbled

لغات نزدیک jumbled

پیشنهاد بهبود معانی