با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Chaotic

keɪˈɑːt̬ɪk keɪˈɒtɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more chaotic
  • صفت عالی:

    most chaotic

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
آشفته، بی‌نظم، نابسامان، به‌هم‌ریخته، درهم‌برهم، شیرتوشیر، خرتوخر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- In the chaotic classroom, it was hard to hear the teacher's instructions.
- شنیدن رهنمودهای معلم در کلاس آشفته سخت بود.
- The traffic situation downtown was quite chaotic.
- وضع آمدوشد در مرکز شهر کاملاً شیرتوشیر بود.
adjective
ریاضی شیمی فیزیک آشوبناک
- The reaction in the beaker became chaotic as the mixture started bubbling and releasing gases.
- واکنش در بشر آشوبناک شد؛ زیرا مخلوط شروع به حباب زدن و آزاد کردن گازها کرد.
- chaotic dynamical system
- دستگاه دینامیکی آشوبناک
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chaotic

  1. adjective utterly confused
    Synonyms: anarchic, deranged, disordered, disorganized, every which way, harum-scarum, helter-skelter, lawless, purposeless, rampageous, riotous, topsy-turvy, tumultuous, turbid, turbulent, uncontrolled
    Antonyms: calm, harmonized, normal, ordered, organized, quiet, systematic

ارجاع به لغت chaotic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chaotic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chaotic

لغات نزدیک chaotic

پیشنهاد بهبود معانی