امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Topsy-turvy

ˌtɑːpsi ˈtɜːrvi ˌtɒpsi ˈtɜːvi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adverb adjective noun
وارونه، واژگون، سروته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun adjective adverb
درهم‌و‌برهم، مغشوش، پا در هوا
noun adjective adverb
درهم‌وبرهمی، هرج‌و‌مرج
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد topsy-turvy

  1. adjective mixed-up
    Synonyms: chaotic, cluttered, cockeyed, confused, disarranged, disheveled, disjointed, dislocated, disordered, disorderly, disorganized, downside-up, inside-out, inverted, jumbled, littered, messy, muddled, overturned, pell-mell, riotous, tangled, tumultous/tumultuous, unhinged, untidy, upended, upside-down, upturned
    Antonyms: ordered, organized, straight
  2. adjective, adverb in utter disorder
    Synonyms: backwards, chaotic, confused, inside-out, jumbled, mixed up, upended, upside-down, wrong side up

ارجاع به لغت topsy-turvy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «topsy-turvy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/topsy-turvy

لغات نزدیک topsy-turvy

پیشنهاد بهبود معانی