قدیمی بهطور درهمبرهم، بهطور آشفته، بهطور قروقاتی، بهطور نامنظم
All the books that were heaped pell-mell around him.
همه کتابهایی که بهطور قروقاتی دور او انباشته شده بود.
The infantry retread pell-mell.
پیادهنظام با بینظمی عقبنشینی کرد.
قدیمی با عجله، شتابزده، سراسیمه، با دستپاچگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She ran peg-mell to catch the bus.
با عجله دوید تا به اتوبوس برسد.
She searched peg-mell through her purse, trying to find her car keys.
او با دستپاچگی در داخل کیفش در جستوجوی کلیدهای ماشینش بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pell-mell» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pell-mell