امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pell-mell

ˌpel ˈmel ˌpel ˈmel
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
قدیمی با عجله، شتاب‌زده، سراسیمه، با دستپاچگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She ran peg-mell to catch the bus.
- با عجله دوید تا به اتوبوس برسد.
- She searched peg-mell through her purse, trying to find her car keys.
- او با دستپاچگی در داخل کیفش در جست‌وجوی کلیدهای ماشینش بود.
adverb
قدیمی به‌طور درهم‌برهم، به‌طور آشفته، به‌طور قروقاتی، به‌طور نامنظم
- All the books that were heaped pell-mell around him.
- همه کتاب‌هایی که به‌طور قروقاتی دور او انباشته شده بود.
- The infantry retread pell-mell.
- پیاده‌نظام با بی‌نظمی عقب‌نشینی کرد.
adjective
قدیمی درهم‌و‌برهم، شلوغ‌پلوغ، قر‌وقاتی
- The box contained a pell-mell assortment of American novels.
- جعبه حاوی مجموعه‌ی درهم و برهمی از رمان‌های امریکایی بود.
noun
قدیمی درهم‌وبرهمی، بی‌نظمی، شلوغ‌پلوغی
- the pell-mell of life's casual happenings
- درهم‌وبرهمی رویدادهای الله بختی زندگی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pell-mell

  1. adjective disordered
    Synonyms: chaotic, confused, disarrayed, disorganized, haphazard, muddled, tumultous/tumultuous
    Antonyms: ordered, organized
  2. adverb hurriedly and carelessly
    Synonyms: foolishly, full tilt, hastily, headlong, heedlessly, helter-skelter, impetuously, incontinently, indiscreetly, posthaste, precipitiously, rashly, recklessly, thoughtlessly
    Antonyms: carefully, cautiously
  3. noun disorder
    Synonyms: anarchy, ataxia, chaos, clutter, confusion, disarray, ferment, helter-skelter, huddle, muddle, pandemonium, snarl, tumult, turmoil, upheaval
    Antonyms: order, organization

ارجاع به لغت pell-mell

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pell-mell» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pell-mell

لغات نزدیک pell-mell

پیشنهاد بهبود معانی