قدیمی با عجله، شتابزده، سراسیمه، با دستپاچگی
She ran peg-mell to catch the bus.
با عجله دوید تا به اتوبوس برسد.
She searched peg-mell through her purse, trying to find her car keys.
او با دستپاچگی در داخل کیفش در جستوجوی کلیدهای ماشینش بود.
قدیمی بهطور درهمبرهم، بهطور آشفته، بهطور قروقاتی، بهطور نامنظم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
All the books that were heaped pell-mell around him.
همه کتابهایی که بهطور قروقاتی دور او انباشته شده بود.
The infantry retread pell-mell.
پیادهنظام با بینظمی عقبنشینی کرد.
قدیمی درهموبرهم، شلوغپلوغ، قروقاتی
The box contained a pell-mell assortment of American novels.
جعبه حاوی مجموعهی درهم و برهمی از رمانهای امریکایی بود.
قدیمی درهموبرهمی، بینظمی، شلوغپلوغی
the pell-mell of life's casual happenings
درهموبرهمی رویدادهای الله بختی زندگی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pell-mell» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pell-mell