امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tumult

ˈtuːmʌlt ˈtjuːmʌlt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
هنگامه، همهمه، غوغا، شلوغ، جنجال، آشوب، التهاب، اغتشاش کردن، جنجال راه انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- the crowd's tumult
- هیاهوی جمعیت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tumult

  1. noun uproar, confusion
    Synonyms:
    ado affray agitation altercation babel bedlam brawl clamor commotion convulsion din disorder disturbance dither excitement ferment fight fracas fuss hassle jangle lather maelstrom noise outbreak outcry pandemonium paroxysm pother quarrel racket riot row ruction seething stir strife turbulence turmoil unrest unsettlement upheaval upturn wildness
    Antonyms:
    calmness order peace

ارجاع به لغت tumult

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tumult» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tumult

لغات نزدیک tumult

پیشنهاد بهبود معانی