با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Babel

ˈbeɪ- / / ˈbæ- ˈbeɪbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    شهر و برج قدیم بابل، هرج و مرج، سخن پرقیل و قال، اغتشاش، شلوغی، بنای شگرف، طرح خیالی
    • - The hall was filled with a babel of voices demanding money.
    • - تالار از صدای قیل و قال مردمی که پول می‌خواستند پر بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد babel

  1. noun Sounds or a sound, especially when loud, confused, or disagreeable
    Synonyms: din, hubbub, hullabaloo, pandemonium, racket, tumult, clamor, bedlam, clang, confusion, noise, tower of babel, discord, rumpus, jargon, uproar, tower, turmoil

ارجاع به لغت babel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «babel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/babel

لغات نزدیک babel

پیشنهاد بهبود معانی