آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Babel

ˈbeɪ- / / ˈbæ- ˈbeɪbl

معنی babel | جمله با babel

noun singular formal

همهمه، سروصدا

The marketplace was filled with the babel of merchants haggling in different languages.

بازار پر از سروصدای تاجران بود که به زبان‌های مختلف چانه‌زنی می‌کردند.

The babel from the crowd echoed through the streets during the festival.

همهمه‌ی جمعیت درطول جشنواره در خیابان‌ها طنین‌انداز شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The hall was filled with a babel of voices demanding money.

تالار از صدای قیل و قال مردمی که پول می‌خواستند پر بود.

noun singular

شهر بابل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The Tower of Babel is a famous biblical story.

برج بابل، داستانی معروف در کتاب مقدس است.

According to Genesis, the city of Babel was where languages were confused.

طبق کتاب پیدایش، شهر بابل جایی بود که زبان‌ها در آن دچار آشفتگی شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد babel

  1. noun sounds or a sound, especially when loud, confused, or disagreeable

ارجاع به لغت babel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «babel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/babel

لغات نزدیک babel

پیشنهاد بهبود معانی