با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Hubbub

ˈhʌbʌb ˈhʌbʌb
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
غوغا، هیاهو، جنجال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The hubbub of musicians tuning up.
- سروصدای نوازندگانی که دارند سازهای خود را کوک می‌کنند.
- the hubbub of traffic around the Bazaar
- درهم‌و‌برهمی ترافیک در اطراف بازار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hubbub

  1. noun commotion, disorder
    Synonyms: babel, bedlam, brouhaha, clamor, confusion, din, disturbance, fuss, hassle, hell broke loose, hue and cry, hullabaloo, hurly-burly, jangle, noise, pandemonium, racket, riot, rowdydow, ruckus, ruction, rumpus, to-do, tumult, turmoil, uproar, whirl
    Antonyms: calm, order, peace

ارجاع به لغت hubbub

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hubbub» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hubbub

لغات نزدیک hubbub

پیشنهاد بهبود معانی