فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Hubby

ˈhʌbi ˈhʌbi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hubbies

معنی و نمونه‌جمله

  • noun plural
    (عامیانه) شوهر، شو
    • - I'll take Ramazoon as my hubby
    • - شو کنم بر رمضون
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hubby

  1. noun A married man; a woman's partner in marriage
    Synonyms: husband, married man

ارجاع به لغت hubby

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hubby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hubby

لغات نزدیک hubby

پیشنهاد بهبود معانی