۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Ruckus

ˈrʌkəs ˈrʌkəs ˈrʌkəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun singular informal
انگلیسی آمریکایی آشوب، غوغا، هیاهو، جنجال، همهمه، هوچی‌گری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The children created a ruckus in the classroom.
- بچه‌ها در کلاس همهمه کردند.
- The political debate turned into a ruckus.
- مناظره‌ی سیاسی باعث جنجال شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ruckus

  1. noun disturbance
    Synonyms:
    disorder commotion uproar turmoil disruption bother interruption stir fuss racket hubbub uprising riot quarrel fracas brawl fray rumpus rampage stink explosion distraction hullabaloo rumble big scene big stink brouhaha fisticuffs

ارجاع به لغت ruckus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ruckus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ruckus

لغات نزدیک ruckus

پیشنهاد بهبود معانی