گذشتهی ساده:
rampagedشکل سوم:
rampagedسومشخص مفرد:
rampagesوجه وصفی حال:
rampagingشکل جمع:
rampagesدیوانگی کردن، وحشیگری کردن، دادوبیداد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bandits went on rampaging all over the state.
دزدان در سرتاسر ایالت به وحشیگری پرداختند.
Those drunken sailors who had gone on a rampage were arrested.
ملوانان مست که دست به ترکتازی زده بودند بازداشت شدند.
وحشیانه پرسه زدن، وحشیگری کردن، ترکتازی کردن، یغماگری کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rampage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rampage